Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش جام نیوز، در روایتی از وجود مقدس پیامبر گرامی اسلام آمده است که: «لَوْ کانَ الْحِلْمُ رَجُلًا لَکانَ عَلِیاً وَ لَوْ کانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَکانَ الْحَسَنَ وَ لَوْ کانَ الْحَیاءُ صُورَةً لَکانَ الْحُسَینَ وَ لَوْ کانَ الْحُسْنُ(هَیئَةً لَکانَتْ) فَاطِمَةَ» (مناقب امیر المومنین و الائمه، ص135) اگر حلم و بردباری به صورت یک انسان مجسم در آید، می شود علی بن ابیطالب.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یعنی اگر حلم و بردباری نقاشی شود و مجسم گردد، می شود امیرالمؤمنین علیه السلام. چرا که حلم و بردباری که ایشان خرج کرده واقعا عجیب است.

 

توصیف امام حسن مجتبی در صلوات چهارده معصوم

مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی رضوان الله تعالی علیه برای هر کدام از ائمه درود و صلوات ویژه ای دارد که به صلوات چهارده معصوم معروف است. این صلوات بسیار حساب شده انتخاب شده است. وقتی به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد، می نویسد: «السلام علی السید المجتبی و الامام المرتجی، صاحب الحسب المنیع و الفضل الجمیع، صاحب الجود و المنن، دافع المحن و الفتن؛ سلام بر امامی که جود و کرامت فتنه زدایی و ظلم زدایی در زندگیش موج می زد. امام دارای مقام بلند و رفیع، صاحب همه فضایل.

 

امام حسن فرزند پیامبر است.

امام حسن نخستین مولود زندگی امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا سلام الله علیهما است. پس از تولدش این طفل را نزد پیامبر آوردند. پیامبر گرامی اسلام جمله ای فرمود که: «هات ابنی؛ پسرم را بدهید.»(صحیفه الرضا، ص73) نفرمود "پسر فاطمه" یا "پسر علی" یا "دخترم پسرت را بده". این که پیامبر ایشان را فرزند خود می داند و مسلمانان هم فرزندان فاطمه را به عنوان فرزند پیامبر معرفی کردند و می شناختند، منشأ یک حوادثی در طول تاریخ اسلام و مسلمانان شد.

انس بن مالک می گوید: روزی دیدم پیامبر اکرم در مسجد است، امام حسن هم که یک کودک دو ساله است، بر گرد پیامبر می چرخد، روی زانوی مبارک ایشان می نشیند، از شانه ایشان بالا می رود. احساس کردم این کودک پیامبر را آذار می دهد، جلو رفتم و دستش را گرفتم تا از پیامبر جدایش کنم، فرمود: «یا انس دع ابنی و ثمره فؤادی، ان من اذی حسنا فقد اذانی؛ پسرم و ثمره قلبم را رها کن، هر کس حسن من را اذیت کند، مرا آزرده است.»(بحارالانوار ج28ص39) اینجا هم باز تعبیر «پسرم» دارد. پیامبر گاهی می فرمود: «هما ابنای؛ یعنی حسن و حسین پسرهای من هستند.» این که تعبیر "ابنا علی" یا "ابنا فاطمه" نفرمود نکته دارد.

 

حکایت ذکوان غلام معاویه

ذکوان غلام معاویه می گوید: معاویه به من گفت هر کسی که حسن و حسین را پسرهای پیامبر خطاب کرد به من معرفی کنید که باید با او برخورد شود. کسی حق ندارد به اینها بگوید: "ابنا رسول الله" بلکه بگویید "ابنا علی بن ابی طالب". چون اگر به امیرالمؤمنین نسبتشان دادند، می توانستند با آنها برخورد و توهین کنند، چون اینها با امیرالمؤمنین مشکل داشتند و رسما ایشان را سب می کردند؛ اما وقتی به پیامبر نسبت داده می شدند، دیگر نمی توانستند به امام حسن یا امام حسین توهین کنند.

ذکوان می گوید: وقتی معاویه به من گفت اسامی نوه ها و فرزندانم را بنویس تا برایشان جایزه ای بگیرم؛ من اسامی پسرها، دخترها و نوه های پسری اش را نوشتم، اما اسامی نوه های دختری اش را ننوشتم. فهرست اسامی را نزد معاویه بردم، جمعی هم نشسته بودند. معاویه نگاهی به من کرد و گفت: پس اسم پسرهای دخترم کجاست؟ آنها را من خیلی دوست دارم. گفتم: مگر شما نگفتی که حسن و حسین پسر پیامبر نیستند، چون از زهرای مرضیه اند، پس چطور به پسرهای دخترت را فرزند می می دانی؟ معاویه در جمع خیلی شرمنده شد و سرش را پایین انداخت.

در حالات حجاج بن یوسف سقفی چندین جریان هست که برخورد مشابهی مانند معاویه داشته است. مثلا وقتی سعید بن جبیر را احضار کرد، اولین اشکالی که به او کرد این بود که گفت: شما چرا امام حسن و امام حسین را فرزند رسول خدا می دانید.

 

استدلال یحیی بن یعمر

یحیی بن یعمر از علمای خراسان و اهل بلخ است. وی مروج آثار اهل بیت بود. روزی او را با دست و پای بسته و با غل و زنجیر نزد حجاج آوردند. حجاج گفت: شنیده ام در جلساتت فرزندان امام حسین و امام حسن را فرزندان پیامبر می خوانی. چرا این کار را می کنی؟ گفت به دلیل قرآن. گفت: کدام قرآن؟ کدام آیه؟ گفت: این آیه قرآن که می فرماید: «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ؛ و نوح را از پیش راه نمودیم، و از نسل او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را[هدایت کردیم ]»(سوره انعام آیه84) گفت: جناب حجاج! عیسی که از پدر به نوح نمی رسد، عیسی که اصلا پدر نداشته، خدا در قرآن می گوید: عیسی ذریه نوح است، عیسی که از مادر به نوح برمی گردد، چرا خداوند وقتی ذریه و اولاد نوح را می شمرد، عیسی را هم می شمرد. حجاج گفت بند را باز کنید. حرف او، حرف درستی است. استدلال او قرآنی و قوی است.

 

ائمه خود را فرزند پیامبر معرفی می کردند

ائمه علیهم السلام بر این مسئله که خود را فرزند پیامبر معرفی کنند، عنایت داشتند. آنها در سخنرانی ها معمولا این کار را می کردند و می گفتند:«انا بن النبی».

امام حسن مجتبی علیه السلام روز پس از شهادت پدرش امیرالمؤمنین به مسجد آمد و صحبت کرد و ضمن آن فرمود: «انا بن النبی، انا بن محمد المصطفی.» امام سجاد در مجلس شام فرمود: «من فرزند پیامبرم.» امام حسین علیه السلام نیز در خطبه هایش چنین تعبیری داشتند.

روزی هارون الرشید مقابل حرم پیامبر ایستاد و گفت: «السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا بن عم؛ سلام بر تو ای پیامبر خدا، سلام بر تو ای پسر عمو.» موسی بن جعفر هم از پشت سر او آمد در حضور جمعیت یک مرتبه صدا زد «السلام علیک یا رسول الله، السلام علیک یا ابا؛ سلام بر تو ای پیامبر، سلام بر تو ای پدر جان» در مقابل یا بن عم که او می گفت سلام بر تو ای پدر. هارون گفت: به چه دلیل پدر؟ فرمود: به دلیل آیه مباهله. و به دلیل آیات دیگری که امام استناد کرد.

اگر اینها فرزندان پیامبر شدند، احترامشان، احترام پیامبر است. ما آیه تطهیر را اختصاص به پنج تن نمی دهیم، گر چه درباره پنج تن نازل شده. آیه «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْت»(سوره احزاب آیه33) گر چه در جریان کسا آمده، اما بر اساس روایات متعددی که از خود اهل بیت علیهم السلام رسیده تا امام زمان علیه السلام سریان و جریان دارد.

 

دو نکته از زندگی امام حسن علیه السلام

نکته اول: شخصیت علمی امام حسن مجتبی علیه السلام

شخصی وارد مسجد شد، دید چندین حلقه درس برپاست. ابتدا نزد یکی از آن اساتید رفت و گفت من معنای یک آیه را نمی فهمم، اگر می شود برای من تفسیر کنید. گفتند کدام آیه؟ گفت این که قرآن می فرماید: «وَ شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ»(سوره بروج، آیه3) شاهد و مشهود به چه معناست؟ استاد جواب داد: «شاهد» روز عرفه است و «مشهود» عید قربان است(وسائل الشیعه ج13ص549) رفت نزد حلقه درسی بعدی و از استادش همین سوال را کرد. او در جوابش تفسیری شبیه همان نظر قبلی، با کمی تفاوت ارائه کرد. شخص دیگر باز همین تفسیر را کرد. این شخص می گوید دیدم یک جوانی با سیمای زیبایی، گوشه مسجد نشسته، پرسیدم این آقا کیست؟ گفتند حسن بن علی علیهما السلام است. رفتم خدمت ایشان عرض سلام کردم و گفتم: تفاسیر مختلفی برای من شده، اما می خواهم بدانم شما چه معنایی برایش دارید؟ فرمود: «شاهد» رسول الله است،

«مشهود» روز قیامت است(بحارالانوار ج43، ص345) گفتم: به چه دلیل؟ فرمود: قرآن می فرماید: «یا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً»(سوره احزاب، آیه45) چون قیامت اسم های زیادی دارد، با توجه به آیه ای از قرآن که می فرماید: «و یوم مشهود» روزی که در آنجا شهادت داده می شود. شاهد پیامبر است که به اعمال ما گواهی می دهد و مشهود روز قیامت است. یعنی روزی که شهادت در آن ایفا می شود. عرض کردم خدا می داند رسالت را کجا قرار می دهد «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» (سوره انعام، آیه124)

 

حضرت از روش تفسیر تفسیر قرآن به قرآن استفاده کرد. این یک هنر است که کسی بتواند قرآن را با قرآن تفسیر کند. ائمه ما این کار را کرده اند؛ گر چه همه روایاتشان به ما نرسیده است. بعضی از مفسرین مثل مرحوم علامه طباطبایی، همه تفسیرش بر مبنای تفسیر قرآن به قرآن است.

 

روزی امام حسن در یک نماد و هیئت بسیار زیبا و با یک لباس خوب سوار بر اسب بود، شخصی آمد وقتی ابهت و عظمت و بزرگواری امام حسن را دید، نگاهی کرد و گفت: «ان فیک کبرا یابن رسول الله؛ من در شما تکبر می بینم. فرمود: اینکه در من می بینی عزت است، این تکبر نیست.»(بحارالانوار، ج24، ص325)

 

فرق عزت با تکبر این است که عزت را خدا می دهد، تکبر را آدم خودش برای خودش ایجاد می کند. متکبر خودبزرگ بین است؛ اما عزیز را خدا بزرگ کرده است. «مَن کاَنَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعًا»(سوره فاطر، آیه10)

 

نکته دوم: ادب معاشرت در زندگی امام حسن مجتبی علیه السلام

این نکته درباره بعد عاطفی و بعد خانوادگی ایشان است. وجود مقدس امام حسن فوق العاده به پدر و مادر بزرگوارش و به برادران و خواهرانش احترام قائل می شد.

در حالات ایشان نقل شده که من با مادرم سر یک بشقاب و سر یک کاسه غذا نمی خوردم. فاطمه زهرا سلام الله علیها پرسیدند چرا حسنم؟ گفتند: مادر می ترسم نگاه شما به لقمه ای باشد و من این لقمه را بردارم. فرمود پسرم مانعی ندارد. من به تو اجازه می دهم. این احترامی است که برای مادرش قائل بود.

 

حوزه

 

منبع: جام نیوز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۳۰۷۰۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰ شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته این روایت حماسی ژاپنی کردند

مینی‌سریال شوگان یا شوگون (Shōgun) با اکشن، درام سیاسی و فضای تاریخی خود، موفقیت چشمگیری داشته و میلیون‌ها طرفدار را جذب کرده است. به‌عنوان یک مینی‌سریال، متأسفانه قرار نیست برای مدت طولانی‌تری سوار این قطار مهیج باشیم، زیرا این سریال تاریخی با انتشار اپیزود دهم به پایان رسیده و فضا را برای پخش سریال‌های دیگر و ایجاد پایگاه‌های طرفداری موفق باز کرده است.

به گزارش روزیاتو، در تمام سریال شوگان شخصیت های به یاد ماندنی زیادی وجود داشت. برخی از آنها به شکل مشخصی منفور هستند، اگرچه این کار عامدانه با شخصیت های شرور انجام می شود. با این حال، دیگران به لطف سرگذشت جذاب و پیچیده، شخصیت‌ها یا بازی بازیگرانی که نقش آن‌ها را بازی می‌کنند، به شخصیت‌های برجسته واقعی تبدیل شده‌اند

بدون شک، برخی از شخصیت‌های سریال شوگان بیش از دیگران برجسته بوده و احتمالاً در هفته‌ها، ماه‌ها یا حتی سال‌های آینده به خوبی در یاد طرفداران این سریال خواهند ماند. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با بهترین شخصیت های سریال شوگان آشنا کنیم.

۱۰- لُرد ایشیدو کازوناری

لُرد کازوناری شخصیت به شدت منفی و نفرت انگیزی است، یکی از آن شخصیت هایی که طرفداران دوست دارند از آن متنفر باشند. کاراکتر کازوناری با بازی ماهرانه تاکهیرو هیرا، آنتاگونیست اصلی سریال است و همیشه به دنبال راه هایی برای تضعیف لُرد توراناگا است.

او حسی جز نفرت نسبت به مهاجمان خارجی که در سواحل ژاپن ظاهر شده اند، ندارد و بیشتر به حفظ قدرت خود علاقه مند است تا آنچه برای امپراتوری ژاپن مناسب است. با این حال، کازوناری آنقدر شرورِ به یاد ماندنی و قابلی است که سخت است به خاطر استفاده از او در سریال خوشحال و خرسند نبود.

شرورهایی مانند کازوناری تنها هر چند وقت یکبار از راه می رسند، و اگر چه ممکن است منفور و قابل سرزنش باشند، همچنان جذاب و به شدت مغناطیسی باقی می مانند. تهدید محض و غرایز شیطانی آنها باعث می شود که نادیده گرفتن آن ها دشوار باشد، حتی اگر هیچ کس لزوماً با آن ها همدردی و همزادپنداری نکند.

۹- تودا هیروکاتسو

تودا هیروکاتسو که با نام بونتارو نیز شناخته می شود، شوهر تودا ماریکو و یک سامورایی وفادار به لُرد توراناگا است. او یک شخصیت بدخلق و درمانده در سریال است، به این معنی که طرفداران سریال یا طبیعت منفعل-تهاجمی او را دوست خواهند داشت یا از آن متنفر خواهند بود.

بونتارو که یک جنگجو است، تجربه‌ای نزدیک به مرگ را پشت سر گذاشته و جان سالم به در می برد، اما از اینکه تقریباً به خاطر بلکثورن نزدیک بود کشته شود نیز خیلی خوشحال نیست، کسی که از نظر او یک متجاوز و نیروی مهاجم اجنبی است.

بونتارو شوهر خوبی برای ماریکو نیست، اما پس از طغیان‌های دوران مستی اش، نه فقط نسبت به او، بلکه نسبت به جان، نیز دیدگاه نرم تر و عذرخواهانه تری می گیرد. همزمان، به نظر می رسد که ماریکو به او اعتماد دارد، همسری ناراضی که به او اجازه می دهد یک تیر را دقیقاً از زیر بینی او شلیک کند، زیرا می داند که بونتارو به او صدمه ای نزده و آنقدر هم کارکشته است که تیرش را طوری شلیک کند که به هدف خورده و به او نخورد. بونتارو خوب‌ترین فرد این داستان نیست، اما یک مبارز خوب و یک دارایی بزرگ برای جبهه توراناگا باقی می‌ماند، حتی اگر او و جان دائماً خاری در چشم یکدیگر باشند.

۸- واسکو رودریگز

نستور کاربونل یک بازیگر دستکم گرفته شده است که همیشه باعث افزایش کیفیت و جذابیت فیل ها و سریال هایش می شود، و شوگان نیز از این قاعده مستثنی نیست. او نقش رودریگز، ملوان پرتغالی را بازی می کند که در ژاپن با جان بلکثورن آشنا می شود.

رودریگز اگر چه با مهاجران بدجنس پرتغالی متحد است، اما رابطه دوستانه ای با جان ایجاد می کند، شاید به این دلیل که آنها اروپایی هایی در سرزمینی دور از وطن هستند که درکش نمی کنند. با این حال، رودریگز در زمینه فرهنگ و آداب و رسوم ژاپنی آگاه تر است. اگرچه وفاداری او جای تردید دارد، اما رودریگز یک شخصیت بسیار بامزه و دوست داشتنی است، با شوخی های لطیفش که در میان لحن جدی و خشن سریال، تسکینی کمیک و بسیار خوشایند است.

همچنین خوب است بدانید که جان به لطف نگرش منفعل-تهاجمی و در عین حال دوستانه رودریگز، در احساس بیگانگیِ ناخوشایندی که در این سرزمین عجیب و غریب دارد، کاملاً تنها نیست. با این حال، وفاداری رودریگز او را تا حدودی به یک علامت سوال تبدیل می کند، عمدتاً به خاطر اینکه تا حدودی شبیه یک انسان خیانتکار است که از پشت خنجر می زند.

۷-موراجی

موراجی یک ماهیگیر پیر و اولین کسی است که با جان به زبانی که می فهمد صحبت می کند. از آنجایی که موراجی یک سامورایی نیست (ظاهراً)، تمایلی به خشونت ندارد و بدش نمی‌آید که مترجم موقت جان بلکثورن باشد. او به زبان پرتغالی (در عمل زبان انگلیسی) خیلی مسلط نیست، اما تمام تلاشش را می‌کند و می‌تواند پیام را به خوبی منتقل کند.

موراجی با حضور دلگرم کننده اش، با قلبی بسیار مهربان، نکات مفیدی را به جان یادآور می شود، وظیفه خود را به عنوان مترجم به خوبی انجام می دهند، و عمدتاً بدون ایجاد دردسر بیش از حد، فقط مواظب خودش است و زیاد حرف نمی زند که برای خود و دیگران دردسرساز شود. او پدربزرگ نازنینی است که هر کسی دوست دارد داشته باشد، مخصوصاً در سرزمین غریبه و عجیب مانند ژاپن از دیدگاه یک اروپایی.

گشاده رویی موراجی نسبت به جان به این دو اجازه می دهد تا لحظات کوتاهی از شناخت و شادی را پس از اتحاد با یکدیگر داشته باشند. اگرچه موراجی یک شخصیت نسبتاً کوچک در کلیت داستان سریال شوگان است، اما چیزهایی به این سریال اضافه می کند و در هر قسمتی که در آن ظاهر می شود، حضوری خوشایند دارد که مخاطب را آرام و دلگرم می کند، به ویژه برای کسانی که نگران جان و توراناگا هستند.

۶- پدر مارتین آلویتو

مارتین آلویتو یک راهب پرتغالی است که مدت ها قبل از رویدادهای سریال به ژاپن فرستاده شده است. در حالی که او به شکلی بی نقص به زبان ژاپنی صحبت نمی کند، همچنان تمام تلاش خود را انجام می دهد تا با سامورایی های اطراف خود ارتباط برقرار کند.

آلویتو متفکر و دلسوز، تصمیم می گیرد از ایمان خود به عنوان وسیله ای برای اهداف خیر استفاده کند و به دنبال انجام آنچه درست و با فضیلت است، باشد. او اغلب با بازرگانان پرتغالی توطئه می کند، اما در نهایت به دنبال اتحاد با توراناگا است، زیرا معتقد است این بهترین کار است.

جدای از آن، آلویتو به دنبال گسترش دامنه دسترسی کلیسای کاتولیک در ژاپن است و معتقد است که این وظیفه خدادادی او به عنوان یک راهب است. همچنین در یک فلش بک مشخص می شود که ۱۴ سال قبل از وقایع سریال، آلویتو متوجه تنهایی و سرگردانی دیوانه کننده ماریکو شده است و تنها کسی بود که به اندازه کافی مهربان بود که او را پذیرفته و به او دلیلی برای زندگی داد. به طور کلی، آلویتو مرد خوبی است، حتی اگر سرسخت‌ترین یا قدرتمندترین نباشد.

۵- یوسامی فوجی

یوسامی (اوسامی) فوجی همسر جان بلکثورن پس از رسیدن به مقام نجیب زاده است. اساساً، این بدان معناست که او به نحوی صیغه بلکثورن است و برای مدت کوتاهی و بر اساس درخواست توراناگا به جان خدمت خواهد کرد، به هر نیازی که او داشته باشد، از جمله نیازهایی که ماهیت جنسی دارند، رسیدگی کند.

به نظر می رسد که فوجی چندان از شغل خود لذت نمی برد، اما جان با شرایط او همدردی می کند و به دلیل احترام نسبت به این زن رنج کشیده و داغ دیده، از داشتن رابطه جنسی با او امتناع می کند. موئکا هوشی، بازیگر این نقش، مظلومیت و صبوری با خود به این شخصیت می آورد که دقیقاً همان چیزی است که از کسی در شرایطِ فوجی انتظار می رود.

او مایل نیست همسر جان باشد، اما همچنان آماده انجام وظایف خود است، اگرچه وقتی رابطه جنسی کنار گذاشته می شود، به وضوح نفس راحتی می کشد. از این طریق، فوجی رفته رفته نسبت به جان رفتار محترمانه ای در پیش می گیرد و او را به عنوان یک انسان و نه یک مهاجم خارجی می پذیرد. او ممکن است در مقایسه با دیگران شخصیت قدرتمندی نباشد، اما فوجی قدرت و انعطاف پذیری را در جایی که بیشترین اهمیت را دارد به خوبی نشان می دهد.

۴- کاشیگی یابوشیگه

یابوشیگه یکی از شخصیت‌های خاکستری اصلی سریال شوگان است که اغلب از پیچیده‌ترین و خوش ساخت ترین شخصیت‌های سریال مربوطه خود هستند. در حالی که یابوشیگه در ابتدا به شدت وفادار و کمی شوخ طبع به نظر می رسد، تمایل او به خشونت شدید باعث می شود که انسان خوب یا دوست داشتنی جلوه نکند.

بدتر از آن، اتفاقات متوالی در ادامه داستان نشان می دهد که او ممکن است هر دو طرف را بازی داده و مخفیانه به ارباب خود خیانت کند تا دامنه نفوذ سیاسی خود را گسترش دهد. در حالی که حس شوخ طبعی گاه به گاه او خوب است، و او واقعاً گاهی اوقات موفق می شود کار درست را انجام دهد، پیچیدگی و شخصیت منحصر به فرد یابوشیگه او را به شخصیتی بسیار مبهم تبدیل می کند.

او همیشه تماشاگران را در حال حدس زدن و گمانه زنی نگه می دارد در این مورد که او واقعاً چه می‌خواهد، و در طول داستان چهره‌ای جذاب باقی می‌ماند. بسته به نظر مخاطب، یابوشیگه در پایان شوگان می تواند خوب یا بد باشد اما قطعاً خود را در میان بهترین شخصیت های سریال تثبیت کرده است.

۳- جان بلکثورن

جان بلکثورن اولین شخصیت اصلی معرفی شده در سریال شوگان است. او یک کاپیتان کشتی است که با دستوری مبنی بر نابودی مذهب کاتولیک در منطقه و هدایت ساکنان ژاپن به مذهب پروتستان به ژاپن می آید، ماموریتی که به ولیعهد بریتانیا اجازه می دهد تا نفوذ بیشتری بر این مجمع الجزایر داشته باشد.

با این حال، زمانی که سامورایی های ژاپنی خدمه دچار سوءتغذیه شده او را دستگیر می کنند، نقشه بلکثورن به هم می ریزد. صریح و گستاخ، جان هیچ مشکلی در بیان احساس واقعی خود از بودن در این سرزمین عجیب و غریب و متفاوت از سرزمینی که او آن را خانه می نامد، ندارد.

او بارها اشاره می کند که چگونه فرهنگ باستانی ژاپن را عجیب و عقب مانده می بیند و به نجیب زادگان فحش می دهد. جان، قهرمان واقعی سریال شوگان است، و ماجراجویی های او باعث می شود که نظراتش به شدت تغییر کرده، اتحاد قدرتمند با لرد توراناگا ایجاد کرده و در نهایت آغوشش را به روی فرهنگ ژاپنی اطرافش بگشاید.

در حالی که واضح است که او همچنان می‌خواهد به خانه اش در بریتانیا بازگردد، جان دچار تغییر درونی و فکری مهمی می‌شود و پس از اینکه متحدان جدیدش بارها جان او را نجات می‌دهند، ژاپن را بیشتر می‌پذیرد.

۲- تودا ماریکو

ماریکو یکی از بهترین شخصیت های سریال شوگان است، به لطف طبیعت سرد و منزوی اش که او را به عنوان یک حضور مرموز در کل داستان حفظ می کند. او در ابتدا به عنوان مترجم و ملازم جان بلکثورن تعیین شده، درس های مفیدی در مورد قوانین و آداب و رسوم ژاپنی به او آموخته و سخنان او را تفسیر می کند تا متحدانش آنها را درک کنند.

در حالی که به وضوح او دوست ندارد درباره گذشته اش صحبت کند، ماریکو در نهایت با جان دردل کرده و بسیاری از اتفاقات زندگی خود را فاش می کند و نشان می دهد که رفته رفته به جان اعتماد کرده است. بعداً مشخص می شود که او به جان کمک می کند نه به این دلیل که او را دوست دارد، بلکه از سر وظیفه. او کار خود را انجام می دهد، هیچ سوالی نمی پرسد.

در حالی که او رفتار احساسی و نرمی دارد، حس قوی انسجام اخلاقی ماریکو او را به عنوان یک شخصیت برجسته در شوگان برجسته می سازد. او ممکن است زیاد شبیه یک مبارز نباشد، اما از نظر فکری بسیار قوی است، که به همان اندازه سامورایی بودن مهم است، اگر نه بیشتر.

۱- لُرد یوشی توراناگا

توراناگا با بازی هیرویوکی سانادای بزرگ، یکی از شخصیت های اصلی سریال شوگان، یکی از پنج بوشو (نایب السلطنه) است که بر ژاپن حکومت می کنند تا زمانی که وارث جوان امپراتوری به بلوغ برسد. او مطمئناً در نظر دیگر بوشوها محبوب نیست، همه آنها مخالف موضع او هستند و به نظر می رسد به دنبال هر فرصتی هستند تا او را به زمین بزنند.

با وجود این تلاش‌های مکرر برای نفی قدرت سیاسی‌اش، توراناگا همیشه دو قدم جلوتر از دشمنانش است، همان چیزی که اغلب به خاطرش شناخته می شود، حتی در میان دیگر اشراف ژاپنی. علاوه بر این، او یکی از معدود افرادی است که در اوایل سریال به خود زحمت می دهند تا به حرف های جان گوش دهند.

توراناگا همیشه مشتاق یادگیری فرهنگ و تکنیک های اروپایی است و جان را به عنوان یک متحد بالقوه می بیند تا یک مهاجم خارجی. توراناگا به جان فرصتی می‌دهد که شاید حتی لیاقتش را هم نداشته باشد و پیوندی عمیقاً متقابل و محترمانه با او ایجاد می‌کند.

همچنین توراناگا مایل است سنت های ژاپنی را با ارتقای جان به درجه نجیب زادگی زیر پا بگذارد، مقامی که اعطای آن به خارجی ها امری عادی نیست. شخصیت باز و پذیرنده، دانایی، شوخ طبعی و طبیعت دوستانه توراناگا او را به بهترین شخصیت سریال شوگان تبدیل کرده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • کنگره جهانی امام رضا(ع) رسانه‌ای برای بیان ظرفیت جهانی شدن سیره و آموزه‌های رضوی
  • حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) آذین‌بندی شد
  • خیرین برای آزادی زندانیان و «زائر اولی‌ها» اقدام کنند
  • آیت‌الله جوادی آملی: فریب، راه نیست و با آن نمی‌توان زندگی کرد
  • اعزام رزمندگان گردان امام سجاد به سرزمین نور
  • تقویم نجومی امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / تقویم همسران امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
  • نقد نباید مایه نگرانی تولیدکنندگان کتاب شود
  • نشست خبری پنجمین کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام
  • ۱۰ شخصیت برتر سریال «شوگان» که ما را شیفته این روایت حماسی ژاپنی کردند
  • انتشارات بین‌الملل با ۶۰ عنوان کتاب جدید در نمایشگاه کتاب